یک سوگیری در عالم سرمایه‌گذاری به چشم می‌خورد که اگر یک مدیر داریی اخیرا عملکرد بهتری از بازار داشته است، این احساس به وجود می‌آید که وی «دستش گرم شده» و آمادگی دارد برای دوره‌های بعدی نیز بهتر از دیگران عمل کند.

مشاهده ویدئو

یک سوگیری در عالم سرمایه‌گذاری به چشم می‌خورد که اگر یک مدیر داریی اخیرا عملکرد بهتری از بازار داشته است، این احساس به وجود می‌آید که وی «دستش گرم شده» و آمادگی دارد برای دوره‌های بعدی نیز بهتر از دیگران عمل کند.

فردای اقتصاد: «یک ماه بعد از زلزله، بیمه‌های زلزله رونق می‌گیرند»، «چند ماه پس از کرونا، مردم بیشتر پس‌انداز کردند»، «وقتی خبر دزدیدن موبایل دوستم را شنیدم تا چند هفته، حتی یک لحظه هم در خیابان گوشیم را از جیبم بیرون نیاوردم»؛  اینها تجربیات آشنایی است که بسیاری از ما درگیرش بوده‌ایم. مردم عادت دارند اتفاقاتی که به تازگی رخ داده را بیشتر در ذهنشان برجسته کنند؛ این مساله همان سوگیری تازه‌گرایی (Recency Bias) است. 

یک مثال جالب از سوگیری تازه‌گرایی «دست داغ» است که همان اصطلاح فارسی «دستم گرم شد» است. به این معنا که حالا آماده یک سلسله پیروزی پشت سر هم هستم.

این اصطلاح نخستین بار در ورزش بسکتبال رایج شد، اگر یک بازیکن امتیازاتی را پشت سر هم کسب می‌کرد، این تصور می‌شد که دستش گرم شده و آماده کسب امتیازات بیشتری است.

بنابراین، هم‌تیمی‌ها پاس‌های بیشتری به او می‌دادند حال آنکه عملکردش لزوما بهتر از متوسط نبوده است.

در عالم سرمایه‌گذاری نیز چنین مساله‌ای به چشم می‌خورد که اگر یک مدیر داریی اخیرا عملکرد بهتری از بازار داشته است، این احساس به وجود می‌آید که وی «دستش گرم شده» و آمادگی دارد برای دوره‌های بعدی نیز بهتر از دیگران عمل کند.

حال آنکه تحقیقاتی وجود دارد که خلاف این موضوع را نشان می‌دهد.

چنین قصه‌ای حتی در موضوعاتی که نتیجه اقدام بعدی به رویداد قبلی هیچ وابستگی ندارد نیز رخ می‌دهد. مثلا در سکه یا تاس انداختن؛ اگر فردی چند مرتبه پشت سر هم درست بگوید، این احساس به او دست می‌دهد که می‌تواند در شانس‌های بعدی نیز همین پیش‌بینی‌ها را داشته باشد.

به این حالت خاص از سوگیری تازه‌گرایی در ادبیات مالی رفتاری «مغالطه قمارباز» نیز می‌گویند که فرد فکر می‌کند چون در رویدادهای قبلی خوب عمل کرده، در رویداد تصادفی بعدی نیز شانس با او یار خواهد بود.

به دنبال سوگیری تازه‌گرایی چند اتفاق در سرمایه‌گذاری رخ می‌دهد.

مثلا اینکه چرخه‌های طبیعی در دارایی‌ها فراموش می‌شود و روندهای اخیر به آینده تعمیم داده می‌شوند.

دیگه اینکه ارزش‌های بنیادی کم‌اهمیت می‌شوند و جای خود را به عملکرد اخیر می‌دهند.

تغییرات گذرا در یک دارایی، همیشگی ارزیابی می‌شوند با شعار همیشگی «این بار متفاوت خواهد بود». همه تخم‌مرغ‌ها در یک سبد گذاشته می‌شود و متنوع‌سازی دارایی‌ها فراموش می‌شود.

همه اینها می‌تواند به زیان‌های بزرگی ختم شود، اما راه جلوگیری از آن هم دشوار نیست، کافی است داده‌های مورد بررسی را به بازه‌های طولانی‌تری گسترش دهیم و در بلندمدت عملکردها و ارزشهای بنیادی را در نظر بگیریم.

منبع خبر را اینجا ببینید